• 4 ماه پیش

  • 3

  • 01:28

شمارۀ 16- غزلی از محمد عزیزی

پانصد غزل-بخش پنجم
0
توضیحات

نفس‌هایم همه بوی تو دارد!

 

خیالت را کشیدم تا در آغوش

شدم در تو گم و از خود فراموش

نفس‌هایم همه بوی تو دارد

زبان بی‌نام تو لال است و خاموش

صدای شمس و حافظ دارد این دل،

به فریادش اگر گاهی دهی گوش

هزاران لوت غم را می‌کنم طی

زلال عشق تو تا می‌کنم نوش

دمادم باده می‌ریزد به جامم

بر و دوشت بر و دوشت بر و دوش

دلم گوید مترس از طعنۀ خلق

به پای جان به راه عاشقی کوش

چو می‌بینی که لبریز از توام من

مکن قدر مرا هرگز فراموش

چو می‌بینی که لبریز توهستم

مکن جانا مرا هرگز فراموش


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز