شاید به حکم جاذبه، شاید به جرم عشق
آنقدر از مقابل چشم تو رد شدم
تا عاقبت ستاره شناسی بلد شدم
منظومهای برابر چشمم گشوده شد
آن شب که از کنار تو آرام رد شدم
گم بودم از نگاه تمام ستارگان
تا این که با دو چشم سیاهت رصد شدم
شاید به حکم جاذبه، شاید به جرم عشق
در عمق چشم های تو حبس ابد شدم
دیدم تو را در آینه و مثل آینه
من هم دچارِ- از تو چه پنهان؟! - حسد شدم
شاعر شدم همان که تو را خواب می سرود
مثل کسی که مثل خودش میشود شدم
در حیرتم چگونه، چرا در نگاه تو
دیروز خوب بودم و امروز بد شدم!
اولین نفر کامنت بزار
نسترن در گوشهای ا...
تو از سُلالۀ
روزی
اختر تابندۀ کیهان ...
من که تنها به تو، ...
دیگر
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است