• 6 ماه پیش

  • 39

  • 01:50

شمارۀ 156 - غزلی از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی

پانصد غزل - بخش چهارم
0
توضیحات

شهر خاموش من!


شهر خاموش من! آن روح بهارانت کو؟

شور و شیدایی انبوه هَزارانت کو؟

می خزد در رگ هر برگ تو خوناب خزان

نکهت صبحدم و بوی بهارانت کو؟

کوی و بازار تو میدان سپاه دشمن

شیهۀ اسب و هیاهوی سوارانت کو؟

زیر سرنیزۀ تاتار چه حالی داری؟

دل پولادوش شیر شکارانت کو؟

سوت و کور است شب و میکده‌ها خاموشند

نعره و عربدۀ باده گسارانت کو؟

چهره ها در هم و دل ها همه بیگانه ز هم

روز پیوند و صفای دل یارانت کو؟

آسمانت همه جا سقف یکی زندان است

روشنای سحر این شب تارانت کو؟

 

 

 

 

 

 

 


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز