• 3 ماه پیش

  • 14

  • 16:31

یاد حضرت زینب (س) مرهم زخم های ما بود

کتاب زخم های متبرک
0
0
0

یاد حضرت زینب (س) مرهم زخم های ما بود

کتاب زخم های متبرک
  • 16:31

  • 14

  • 3 ماه پیش

توضیحات


 

خورشید آن روز که در دشت خونین کربلا، شفق را سرخ تر از همیشه رنگین کرده بود و کاروان اسرای خسته و زخمی را به شب کوفه می سپرد، شاید گمان نمی برد که قرن ها بعد شاهد معرکه ای دیگر باشد در اردوگاه های اسرای ایرانی، آنجا که در کمپ 10 رمادیه باید که بگذرند اسیران چشم بسته با خراش هایی بسیار بر دست و پای، از تونل کابل لشگریان بعث، شگفت که کل یوم عاشورا کل عرض کربلا تحقق یافته است.خاک، خاک کوفه، شلاق تحقیر در دستان یزیدیان، آنجا گروهی جان بر سرایمان نهادند و کربلا را آفریدند، اینجا نیز مردمانی از تبار حسین در راه عقیده پای به میدان گذاشتند، آنجا زنجیر و بند بر دست و پای بازماندگان اینجا هم چشم بند و دستبند . هر دو اما پر غرور و سرافراز با دلی سربلند و سری سر به زیر .اگر نبود زینب (س) چگونه تاب و توان آن بود که روزها و شب های پر از دشنام و هوای مسموم از چرخش باتوم و شلاق را تحمل کرد.

بی بی جان زینب (س) یاد تو مرهم کبودی ها و تاول های ناجوانمردانه دشمن بود، آنها که بی هیچ بهانه ای هر صبح و شام جسم های نحیف و تکیده را زیر باران مشت و لگد قرار می دادند، این را مهرداد شریفی می گوید که 54 ماه زیر سقف پر ستاره اردوگاه رمادیه روزگار تلخ اما شیرین اسارت را سپری کرده است.


با صدای
نویسنده و گوینده :موسی الرضا شبرنگی

رده سنی
محتوای تمیز