ای که به کعبه میروی
ترسم که خطا میروی
کعبه مقصود در تو
و تو خوشحال که میروی
پیچ زلف یار در دستت
تو پی حض کجا میروی
کاسه وجودت چنان تنگ
که به اشارهای سر میروی
کنار ساحل دریا نشسته
ولی به درونش نمیروی
ز دیدن طلیعه صبح غافل
پی آب تا ماه میروی
دوست خانه دیوار به دیوار
چرا راه دور میروی
جهان بیابان است و زندگی شن
گر تقلا کنی، فرو میروی
اولین نفر کامنت بزار
زورقی کوچک بر روی دریا سوی کرانهها روانه بود<...
میبینی؟! هوا دوباره سرد شده
آب در برکه ...
درحالیکه که موهایم را شانه میکنم، ب...
من هرگز ندیدهام یا نشنیدهام که کسی مرده باشد....
میخواهم رها شوم در باد
از بال و پر زدن ب...
Lost in a jungle
Your only companion, your s...
این شعر به زبان آذری است. آهنگ پس زمینه هم &quo...
آمدی ای من تو را چشم نگران، ای که در حسرت دیدار...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است