بیکاری چیز بسیار بدی است. والسلام !
البته فقط وقتی که گرسنه هستم به یاد بد بودنش میوفتم. تا به حال نشده وقتی که دلم گرفته یا بی حوصله ام یادش بیوفتم. به این پارک هم فقط وقتی بیکار باشم میایم . چرا؟
آدم هایی که اینجا هستند اکثرا بیکارند. شاید بگویی این پارک آدم هایی که زندگی مشابهی دارند یک جا جمع می کند...
ننه ام ظهرها نمی گذارد بروم بیرون. آن وقت ها که توی یک خانه دیگر بودیم، می گذاشت . حالا نمی گذارد. از وقتی که آمده ایم توی این خانه، خانه که نه گمانم باغ است. خیلی بزرگ است. پر از گل و درخت. تازه فوار...
ننه ام ظهرها نمی گذارد بروم بیرون. آن وقت ها که تو...
چادر سیاه گل دارش را سر کرد و از خانه بیرون رفت. این کار هر روزش بود. گرگ و میش صبح زود وقتی هنوزهمه بیدار نشده اند، در پیچ کوچه گم می شد. دو خیابان آن طرف تر زیرزمینی با در فلزی دو تکه ای بود که هر ر...
چادر سیاه گل دارش را سر کرد و از خانه بیرون رفت. ا...
آقای رحیمی درست در روزی که قرار بود بچش گم بشه به بازار رفت. زنش سمت چپش راه می رفت. دخترش سمت راست و خودش وسط بود. انگار می ترسید گم بشه. هی از یه جای بازار بیرون میومدن و چند متر جلوتر از یه ورودی د...
آقای رحیمی درست در روزی که قرار بود بچش گم بشه به ...
سال ها پیش در بیمارستان او را دیدم. وقتی خواهرزاده ام امیر پا به دنیا می گذاشت. مستاصل به نظر می رسید . او طفلی چند روزه به نام میلاد در دستگاه داشت. برخلاف خواهرم و همسرش در پیشانی اش نشانی از سرور ن...
سال ها پیش در بیمارستان او را دیدم. وقتی خواهرزاده...
یاد بگیریم که حقوق هم را رعایت کنیم.
آن چه می شنوید، مجموعه لطفا یکی مرا از مرگ نجاب بدهد، نوشته بابک زمانی و من محمود سرمدی ، گوینده سه شنبه های چپق و ممنونیم که داستان شب را همراهی می کنید.
...
یاد بگیریم که حقوق هم را رعایت کنیم.
آن چه می شن...
روز یکشنبه مورخ شانزدهم خرداد ماه سال 1395 ، در اتاق کارم و به همراه یک لیوان تکیلا، که از قرص های دیازپام اشباع بود نشسته بودم. بعد از نوشیدن چند جرعه از سوغات ایالت خالیسکو ی مکزیک ، من مردم. اگر م...
روز یکشنبه مورخ شانزدهم خرداد ماه سال 1395 ، در ات...
صدای زنگ ساعت. دوباره روزی دیگر !
همیشه از شنیدن صدای ساعت عصبی می شوم. چون صدایش نوید از یک روز تکراری دیگر می دهد. صدایش را قطع می کنم . دوباره خوابم می گیرد. صدایی دیگر . این بار صدای زنگ گوشی. ...
صدای زنگ ساعت. دوباره روزی دیگر !
همیشه از شنیدن...