• 6 سال پیش

  • 2.0K

  • 17:18

تولد دوباره هودینی

داستان شب
1
توضیحات
آقای رحیمی درست در روزی که قرار بود بچش گم بشه به بازار رفت. زنش سمت چپش راه می رفت. دخترش سمت راست و خودش وسط بود. انگار می ترسید گم بشه. هی از یه جای بازار بیرون میومدن و چند متر جلوتر از یه ورودی دیگه داخل می رفتن. خودش 34 سالش بود زنش 34 سالش بود و دخترش که هنوز غیب نشده بود 6 سال بیشتر نداشت...

با صدای
یاشار ابراهیمی

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads