• 7 سال پیش

  • 2.0K

  • 19:04

دهل و لگن

داستان شب
2
توضیحات
اگر تو هم با میترا خواهرم بروی بازارچه و ماهی فروش بی تربیتی بهت بگوید خانم ماهی! چکار می کنی ؟! پدرش را در می آورم . آدم پررو و بی حیا را باید کتک زد . خوب آنها هم همین کار را می کنند . باید بروی پول ماهی را بدهی . - نمی دهم تا چشمشان کور شود و به زن و دختر مردم متلک نگویند. نگویند خانم ماهی! مادر درست پسرش را گرفت و کشید و برد که پول ما را بدهد! ما دانه ای 300 تومان می ارزیدیم. داستان "دهل و لگن" نویسنده : هوشنگ مرادی کرمانی خوانش : معصومه احمدپور

shenoto-ads
shenoto-ads