• 7 سال پیش

  • 3.2K

  • 15:39

قوی تر

داستان شب
2
توضیحات
اصلا نمی فهمم چرا زن ها همه در مقابل شوهر من دیوونه ان. حتما فکر می کنن دستی تو استخدام زن های هنرپیشه داره. بالاخره هرچی باشه یکی از روسای اداره است . نباید تعجب کنم. تو خودت هم همه حیله هات رو در مورد اون به کار بردی . من هیچ وقت به تو اطمینان نمی کردم ولی الان می فهمم زیاد هم نمی تونست به تو علاقه داشته باشه. تو همیشه یه طوری رفتار می کردی که انگار داری باهاش لج می کنی . سکوتی برقرار می شود. هر دو حرکتی از روی دستپاچگی می کنند. خانم ایکس ادامه می دهد: چرا امشب نمیای خونه ما امیلی ؟ فقط برای اینکه به من ثابت کنی احساساتت کاملا معمولیه. یا لااقل بر ضد من نیست! ... داستان "قوی تر" نویسنده : آگوست استرینبرگ برگردان : احمد پوری خوانش : مرضیه مهاجر

shenoto-ads
shenoto-ads