رادیو حکایت

مجید غفارنیا
542
میانگین پخش
16.8K
تعداد پخش
4
دنبال کننده
شنیدن این اپیزود به افراد زیر 15 سال توصیه نمیشه!مدیر مدرسه نام یکی از رمان‌های جلال آل احمد نویسندهٔ معاصر ایران است. آل احمد این رمان را در سال ۱۳۳۷ به چاپ رساند. راوی داستان معلمی اس...

شنیدن این اپیزود به افراد زیر 15 سال توصیه نمیش...

30:28
  • 210

  • 2 هفته پیش
30:28
مدیر مدرسه نام یکی از رمان‌های جلال آل احمد نویسندهٔ معاصر ایران است. آل احمد این رمان را در سال ۱۳۳۷ به چاپ رساند. راوی داستان معلمی است که از معلمی به تنگ آمده و با دادن رشوه می‌خواهد...

...

34:03
  • 291

  • 2 هفته پیش
34:03
مدیر مدرسه نام یکی از رمان‌های جلال آل احمد نویسندهٔ معاصر ایران است. آل احمد این رمان را در سال ۱۳۳۷ به چاپ رساند. راوی داستان معلمی است که از معلمی به تنگ آمده و با دادن رشوه می‌خواهد...

مدی...

32:46
  • 448

  • 3 هفته پیش
32:46
  • 657

  • 3 هفته پیش
داستان کوتاه چمدان توسط بزرگ علوی در سال ۱۳۱۱ نگاشته شده و یک عاشقانه ی درام اجتماعی است که بر بستر روابط یک پدر و پسر آغاز می شود و با یک مثلث عشقی دراماتیک ادامه می یابد....

داستان کوتاه چمدان توسط بزرگ علوی در سال ۱۳۱۱ ن...

33:59
  • 657

  • 3 هفته پیش
33:59
داستان کوتاه طلب آمرزش نوشته صادق هدایت از مجموعه ی سه قطره خون در سال ۱۳۱۱ منتشر شد. داستان با توصیف‌های هدایت از بیابان آغاز می‌شود. پس از آن بخشی از زندگی عزیزآقا را از زبان خودش می‌خوانیم. او...

داستان کو...

30:24
  • 498

  • 4 هفته پیش
30:24
روزه ات را با گیلاس باز کن ، نوشته ی حافظ خیاوی ، داستان پسری است نوجوان که عاشق دختر دایی خود سومان است و سعی می‌کند کارهایی انجام دهد که نظر او را به خود جلب کند. سومان از او سیزده ماه بزرگتر است و ...

روزه ات را ب...

44:25
  • 461

  • 1 ماه پیش
44:25
داستان کوتاه کباب غاز برای خیلی از ایرانی ها داستانی آشنا و خاطره انگیز است. هم در کتب درسی دوران دبیرستان گنجانده شده و هم بر اساس آن فیلم ساخته اند. اما به نظرم در هر دو خاطره ای که از این داستان دا...

داستان کوتاه کباب غاز برای خیلی از ایرانی ها دا...

33:42
  • 691

  • 1 ماه پیش
33:42
همه مردم ما برای عزا و غم اهتمام بیشتری دارند، تا شادی! اما بین ما ایرانی ها عزاداری در دشتستان جور دیگری است. آنقدر که حزین ترین آواز در ردیف موسیقی ایرانی هم دشتستانی است. رسول پرویزی خودش اهل دشتست...

همه مردم ما برای عزا و غم اهتمام بیشتری دارند، ...

17:12
  • 539

  • 1 ماه پیش
17:12
داستان «آبجی خانم» در ۳۰ شهریور ۱۳۰۹ نگاشته شده و در مجموعه ی «زنده به گور» منتشر می گردد. داستان درباره ی دختری به همین نام می باشد که برخلاف خواهر کوچک ترش ماهرخ، چهره ای زشت داشت. از این رو به جز د...

داستان...

20:43
  • 841

  • 1 ماه پیش
20:43
هنوز سه تا پله باقی داشتیم؛ اما ایستاده بود و هن هن می‌كرد و آفتاب افتاده بود به سرش. خودم را كنار كشیدم بالا و از جلوی صورتش كه رد می‌شدم: «تو كه می‌گفتی كوتاهه؟» و سرم را بردم توی آسمان و یك پله ی د...

هنوز سه ت...

32:09
  • 831

  • 1 ماه پیش
32:09
پیر مرد سر زنده ای همسر خود را خطاب قرار می دهد و به وضعیت روحی بد حاکم بر جامعه اطراف با اشاره به نمادهایی از این وضعیت اعتراض میکند. دیالوگ های شاهکار گلشیری این اثر را تبدیل به یک اثر ماندگار و تار...

پیر مرد سر زنده ای همسر خود را خطاب قرار می دهد...

28:37
  • 582

  • 2 ماه پیش
28:37
نه، نه، اسم و رسم درست و حسابی نداشت؛ مثل همه‌ی ولگردا، هر گوشه به یه اسم صداش می‌کردن، تو راه‌آهن: هایک، ته شاپور: مایک، تو مختاری: قاراپت، تو تشکیلات: هاراپت، تو سنگلج: برغوس، تو توپخونه: مرغوس، تو ...

نه، نه، ا...

44:31
  • 705

  • 2 ماه پیش
44:31
همسر یک کارمند اداره با مشاهده ی اینکه زن همسایه، صدیقه خانم، اتومبیل خریده و رانندگی می کند، شوهر خود را وادار کرد برایش اتومبیل بخرد. مخارج و ضمانت خرید اتومبیل یک طرف و ماجراهای رانندگی خانم از طرف...

همسر یک کارمند اداره با مشاهده ی اینکه زن همسای...

38:00
  • 737

  • 2 ماه پیش
38:00
حاجی مراد، بعد از آوارگی در کشور غریب خودش را به همدان رسانده و کسب و کار و لقب حاجی را از عمویش به ارث می برد. مدتی است ازدواج کرده ولی در زندگی زناشویی خود مشکلاتی دارد. یک روز زنش را در خیابان می ب...

حاجی مراد، بعد از آوارگی در کشور غریب خودش را ب...

17:06
  • 540

  • 2 ماه پیش
17:06
در داستان پادگان خاکستری از کتاب آشفته حالان بیدار بخت، نوشته ی غلامحسین ساعدی ، راوی و زنش در قلب کویر زندگی ساکت و آرامی دارند اما ناگهان یک روز پادگانی کنار خانه آنها برپا می شود و آرامش آنها را بر...

در داستان...

22:09
  • 445

  • 3 ماه پیش
22:09
آتش زیر خاکستر روایتی داستانی از فضای در آستانه انفجار شهر تهران پیش از انقلاب ۵۷ است و جمال زاده معتقد است که با وجود تمام توسعه هایی که در کشور اتفاق افتاده اما عموم مردم ناراضی و ناراحت بودند.موسیق...

آتش زیر خاکستر روایتی داستانی از فضای در آستانه...

50:20
  • 497

  • 3 ماه پیش
50:20
آتش زیر خاکستر روایتی داستانی از فضای در آستانه انفجار شهر تهران پیش از انقلاب ۵۷ است و جمال زاده معتقد است که با وجود تمام توسعه هایی که در کشور اتفاق افتاده اما عموم مردم ناراضی و ناراحت بودند.موسیق...

آتش زیر خاکستر روایتی داستانی از فضای در آستانه...

31:06
  • 349

  • 3 ماه پیش
31:06
آتش زیر خاکستری روایتی داستانی از فضای در آستانه انفجار شهر تهران پیش از انقلاب ۵۷ است و جمال زاده معتقد است که با وجود تمام توسعه هایی که در کشور اتفاق افتاد اما عموم مردم ناراضی و ناراحت بودند.موسیق...

آتش زیر خاکستری روایتی داستانی از فضای در آستان...

31:22
  • 473

  • 3 ماه پیش
31:22
راوی داستان برای پی بردن به هزار توی احساسات شخصیت اصلی داستان یعنی یدالله و نشان دادن کشمکش درونیش و نمایش تحولات روحی و روانی او ما را با فاجعه بی رحمانه ای روبرو می کند. سه فرزند او توی حوض افتاده ...

راوی داست...

17:04
  • 370

  • 4 ماه پیش
17:04
با توجه به اینکه داستان سه قطره خون صادق هدایت دارای پیچیدگی هایی است که در تفکیک شخصیت های واقعی و خیالی نمود بیشتری دارد تصمیم گرفتم یکی از نقد های خوب این داستان را برای شما روایت کنم.منبع: https:/...

با توجه به اینکه داستان سه قطره خون صادق هدایت ...

19:40
  • 341

  • 4 ماه پیش
19:40
سه قطره خون نام داستانی کوتاه از صادق هدایت است که در مجموعه داستانی کوتاه به همین نام در سال ۱۳۱۱ خورشیدی (۱۹۳۲ میلادی) چاپ شد. این داستان در دارالمجانین می‌گذرد و برای موسیقی این...

سه قطره خون نام داستانی کوتاه ...

27:30
  • 719

  • 4 ماه پیش
27:30
در حال و هوای نوروز قطاری از منطقه چم سنگر در حال عبور است و کودکان خانواده ای ساکن در کلبه ای در آن منطقه در تلاش برای فروختن دسته گل های خود به مسافرین قطار هستند...از همین صدا بشنوید:افسانه ی هزار ...

در حال و هوای نوروز قطاری از منطقه چم سنگر در ح...

12:25
  • 487

  • 4 ماه پیش
12:25
فارسی شکر است نخستین داستان کوتاه در زبان فارسی است که به شیوه امروزی توسط محمد علی جمال زاده نگاشته شده است. ماجرا در یک هولدونی اتفاق می افتد که تعدادی افراد را به دلایل مختلف دستگیر کرده و در این م...

فارسی شکر است نخستین داستان کوتاه در زبان فارسی...

35:42
  • 633

  • 4 ماه پیش
35:42
داستان کوتاه وسواس نوشته جلال آل احمد روایتگر شخصی است که در به جا آوردن غسل واجب خود شک می کند و با دردسرهایی مواجه می شود. موسیقی این قسمت از موسیقی فیلم هزار دستان ساخته استاد مرتضی حنانه برداشت شد...

داستان کوتاه وسواس نوشته جلال آل احمد روایتگر ش...

10:16
  • 399

  • 5 ماه پیش
10:16
داستان کوتاه چنار نوشته ی هوشنگ گلشیری ماجرای فردی است که در خیابانی بالای درخت چنار رفته و جمعیتی برای تماشای او جمع شده اند. اینکه واکنش هر کس به این رفتار چیه و اصلا علت بالا رفتن مرد از درخت چیه و...

داستان کوتاه چنار نوشته ی هوشنگ گلشیری ماجرای ف...

21:00
  • 432

  • 5 ماه پیش
21:00
داستان سگ ولگرد صادق هدایت دربارهٔ یک سگ اصیل اسکاتلندی به نام پات است که پس از گم کردن صاحبش، سرگردان شده و از انسان‌ها آزار می‌بیند. پات سگی معمولی نیست؛ او در آرزوی بازگشت به دوران کودکی است و در ت...

داستان سگ...

29:57
  • 656

  • 5 ماه پیش
29:57
شاید اگر بچه کم این حرف را نمی‌زد، من یادم رفته بود که برای چه کاری آمده‌ام. ولی این حرفش مرا از نو به صرافت انداخت. هنوز اشک چشم‌هایم را پاک نکرده بودم که دوباره به یاد کاری که آمده بودم بکنم، افتادم...

شاید اگر بچه...

19:42
  • 619

  • 5 ماه پیش
19:42
قصه ای که می شنوید از مجموعه افسانه های کهن ایران و برای کودکان است. گوش کودکانی که امروز پدر بزرگ و مادربزرگ های ما هستند احتمالا با این افسانه ها آشنا باشد. جهت وفاداری به اصالت اثر عین متن منتشر شد...

قصه ای که می شنوید از مجموعه افسانه های کهن ایر...

30:05
  • 415

  • 6 ماه پیش
30:05
اهل ادارات و شاگردان مدارس دچار مشکل غریبی شدند. در مدرسه و اداره مجبور بودند متحدالشکل باشند. در خارج از ترس نمی دانستند چه کنند. به اجبار گاهی ذو حیاتین می شدند. بعضی ها عمامه سرشان بود و عبا به دوش...

اهل ادارات و شاگردان مدارس دچار مشکل غریبی شدند...

24:55
  • 545

  • 6 ماه پیش
24:55
برای من لحظه عجیب و عظیمی بود! همینکه عینک به چشم من رسید ناگهان دنیا برایم تغییر کرد. همه چیز برایم عوض شد. یادم می‌آید که بعدازظهر یک روز پائیز بود. آفتاب رنگ رفته و زردی طالع بود. برگ درختان مثل سر...

برای من لحظه...

25:17
  • 800

  • 7 ماه پیش
25:17
هیچ کس نفهمید چه شد.خود او هم ملتفت نشد.فقط وقتی که سه تار او با کاسه ی چوبی اش به زمین خورد و با یک صدای کوتاه و طنین دار شکست و سه پاره شد و سیم هایش،در هم پیچید و لوله شده به کناری پرید و او مات و ...

هیچ کس نفهمی...

15:07
  • 586

  • 7 ماه پیش
15:07
shenoto-ads
shenoto-ads