داستان کوتاه کباب غاز برای خیلی از ایرانی ها داستانی آشنا و خاطره انگیز است. هم در کتب درسی دوران دبیرستان گنجانده شده و هم بر اساس آن فیلم ساخته اند. اما به نظرم در هر دو خاطره ای که از این داستان داریم حذفیات زیادی بر متن داستان لحاظ شده و قطعا شنیدن متن کامل داستان خالی از لطف نخواهد بود. این داستان یکی از بهترین نمونه های داستان نویسی معاصر ایران است و شخصا خودم با این داستان به قلم جمالزاده علاقه مند شدم. کباب غاز داستان یک کارمند اداره است که شب عید نوروز ترفیع رتبه گرفته و به دوستانش قول داده که به آن ها کباب غاز بدهد اما تعداد مهمان ها زیاد است و امکانات اجازه نمی دهد در یک وعده همه ی مهمان ها را دعوت کند. تصمیم بر این می شود که دو گروه را مهمان کند اما یک غاز بیشتر ندارد و شب عید نیز غاز دیگری نمی توان تهیه کرد...
از همین صدا بشنوید:
افسانه ی هزار و یک شب:
گلستان سعدی:
اولین نفر کامنت بزار
همه مردم ما برای عزا و غم اهتمام بیشتری دارند، ...
داستان...
هنوز سه ت...
پیر مرد سر زنده ای همسر خود را خطاب قرار می دهد...
نه، نه، ا...
حاجی مراد، بعد از آوارگی در کشور غریب خودش را ب...
در داستان...
آتش زیر خاکستر روایتی داستانی از فضای در آستانه...
آتش زیر خاکستر روایتی داستانی از فضای در آستانه...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است