تهران دوست داشتنی

مجال مدیا
    1.2K
    میانگین پخش
    12.9K
    تعداد پخش
    46
    دنبال کننده
    همه را اولین بار توی مغازه رهی دیدنددیوار های این دکون به این عکس ها تکیه کردند، یکیشان را وردارند دکون می تنبه.از کثافت استرس کنکور که به همه ی یاخته های جانم نفوذ کرده بود و از همه ی هیکلم شره میکرد...

    همه را اولین بار توی مغازه رهی دیدند

    دیوا...

    27:37
    • 926

    • 1 ماه پیش
    27:37
    سید رضا برایم قصه را مفصل و رنگی تعریف کرد!- ببینید من یه زحمتی دارم براتون، میشه کمک ‌کنید؟نمی‌دانم چرا راحله برایم مهم شد‌...رضا فقط بله بفرمایید اول را مودبانه می‌گوید، بعد با اشاره به راحله می‌گوی...

    سید رضا برایم قصه را مفصل و رنگی تعریف کرد!

    ...
    23:16
    • 905

    • 1 ماه پیش
    23:16
    همه عادت دارند که از یک شنبه‌ی موعود شروع کنند؛ من از دوشنبه شروع کردم! "ده ولایت خودمان پرسان کردم می‌گویند دوهزار دلار، یک نو در جعبه د گریس" من، آدم‌ها را فراموش نمی‌کنم فقط توی طبقه‌بندی...

    همه عادت دارند که از یک شنبه‌ی موعود شروع کنند؛...

    22:55
    • 888

    • 1 ماه پیش
    22:55
    همان ساعات لش کردن عمو حسین جلوی کولر، وقت طلایی ما بود! من تقریبا موتورسواری را بلد بودم و مسلط؛ تا اینکه یک روز عمو حسین تصمیم گرفت موتورش را سر و سامانی بدهد... یک سکه ۲۵ تومنی داد دستم و گفت: برو ...

    همان ساعات لش کردن عمو حسین جلوی کولر، وقت طلای...

    25:03
    • 897

    • 2 ماه پیش
    25:03
    به ساری‌خانی نگفته بود ولی دلش لک زده بود برای خرمالوهای برف نشسته... "تریاک می‌دهند دست خلق الله سوخته می‌خرند، کجای دول جهان این شکلی‌ست آقاجان!" اوضاع احوال طوری شده که آدمی دیروز رو در د...

    به ساری‌خانی نگفته بود ولی دلش لک زده بود برای ...

    41:51
    • 1.2K

    • 2 ماه پیش
    41:51
    محمود محمود حبیب!محمود محمود حبیب!- ۱۰۰ بار گفتم پاپی هیچکی نشو، نرو تو مخ اینا. کسی کاریت نداره... بالاخره درهای هواپیما باز شد. طبق عادت همه‌ی گردان به ستون یک روی باند راه افتادند!!! : به خدا ...

    محمود محمود حبیب!

    محمود محمود حبیب!

    26:49
    • 1.1K

    • 2 ماه پیش
    26:49
    در نیمه باز بود وارد خانه شد فانوسی از اتاق پدر نور به بیرون می‌پاشید... صدای ولوله بود؛ طبل می‌کوبیدند. چندمین روز از کجای عمرش بود... شمشیر بلندش کمان داسی بود در نبرد با ساقه‌های ترد هرزه!بابام می‌...

    در نیمه باز بود وارد خ...

    36:28
    • 1.3K

    • 2 ماه پیش
    36:28
    آن شب دلتنگی هوریز کرده بود!" آدما میرن دوراشون رو می‌زنن وقتی همه تحقیرشون کردن تازه میان سمت خدا "هنوز وقتی گاهی بیکار می‌شوم، دلم می‌گیرد؛ می‌روم سراغ محله‌های قدیمی‌تر تهران...چهارمین اپیزود پادکس...

    آن شب دلتنگی هوریز کرده بود!

    " آدما میرن ...

    27:46
    • 1.2K

    • 2 ماه پیش
    27:46
    من 23 سالگی خوشبختی دارم چون یک دیدار بزرگ داشتم- «میگما مزاحم شدم فردا قراره با جواد آسمان بریم پیش «سایه»!+ کجا؟- «سایه» دیگه! پیش آقای ابتهاج، هوشنگ ابتهاج، «سایه»!کرک و پر دختر های خرخوان کلاس ریخ...

    من 23 سالگی خوشبختی دا...

    26:37
    • 1.1K

    • 3 ماه پیش
    26:37
    پلک در کامل وا نشده بود، ادیسون زود از خودش کله برگردانید وسط پذیرایی.«انقدر بی ادب؟! سلامی! اجازه ای! سرتو میندازی میری تو؟»-«مهمون کشی رسم بیایونی جماعت نیست، گفتم ما اومیم بغل خونه اش بغل کوه خونه ...

    پلک در کامل وا نشده بو...

    29:33
    • 1.2K

    • 3 ماه پیش
    29:33
    “ما قد ولیعصر را بالا می‌آمدیم تا اینکه رسیدیم به آن میدان بیضی، آن میدان شکوهمند، آن میدان بهشت؛ منیریه! خسته نبودم، همه‌ی انرژی‌های جهان توی زانویم بود…”اولین اپیزود پادکست تهران دوست داشتنی؛ پای قص...

    39:54
    • 2.2K

    • 3 ماه پیش
    39:54
    shenoto-ads
    shenoto-ads