سعی میکردم فقط به قهوه فکر کنم؛
به نظرت این دونههای قهوهی عربیکا چه قصهای رو از سر گذروندن؟ قبل از خوندن خبر جنگ خبر سرکار نیومدن بچههای کافه رو تو پیاماشون خونده بودم...چه کار باید میکردم؟
پنجمین اپیزود از فصل دوم پادکست تهران دوست داشتنی؛ «فصل جنگ»، این بار پای قصهی علیرضا رأفتی منتشر شد.
پادکست تهران دوست داشتنی دوشنبه هر هفته حوالی ساعت ۲۱ منتشر میشود.
اولین نفر کامنت بزار
هوا روشن شد و من پا به کوچه گذاشتم و دیدم پیاز ...
شاید اگر به اختیار خودم بود برمیگشتم!
هر...
با خانوادهام مینشستیم پای اخبار!
...
من تعریف و ذهنیتی از جنگ نداشتم!
خیلی محو...
همه را اولین بار توی مغازه رهی دیدند
دیوا...
سید رضا برایم قصه را مفصل و رنگی تعریف کرد!
...همه عادت دارند که از یک شنبهی موعود شروع کنند؛...
همان ساعات لش کردن عمو حسین جلوی کولر، وقت طلای...
به ساریخانی نگفته بود ولی دلش لک زده بود برای ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است