« واي که چه سخته دوچرخه سواري توي شهر. کنار خيابون که هستي بايد مراقب باشي ماشينها لهت نکنند. توي پيادهرو هم بايد حواست رو جمع کني که وقتي ميخواي از ميون جعبه و قفسه و ميز و صندلي مغازهدارها راهي ...
« واي که چه سخته دوچرخه سواري توي شهر. کنار خيابون...
شیر ترس دارد؟ می ترسی که به شیرها نگاه کنی؟ اگر چند شیر اطرافت در حال خمیازه باشند آیا جرأت نردیک شدن و عکاسی از آن ها را داری؟
دوست من که بسیار شجاع بود و دوست داشت از شیرها عکاسی کند...
شیر ترس دارد؟ می ترسی که به شیرها نگاه کنی؟ اگر چن...
خيلي اهل صبحانهخوردن توي قهوهخانه نيستم؛
اما اگر هم دعوت شوم بدم نميآيد که با اُملت و چاينبات قهوهخانهاي دلي از عزا دربياورم.
صبح به دعوت اميد رفتم قهوهخانۀ حسنآقا.
قهوهخانه آداب خودش را دارد...
خيلي اهل صبحانهخوردن توي قهوهخانه نيستم؛
اما اگر...
گوشۀ حیاط روی ایوان نشسته بودم. آن وقتها مردم بیشتر وقت داشتند دور هم باشند. آخرین نسیم شهریوری شیراز هم درحال وزیدن بود و هوای گرم را با بوی آبی که روی آجرنماهای دیوار پاشیده بودند، به هم میآمیخت...
گوشۀ حیاط روی ایوان نشسته بودم. آن وقتها مردم بی...
گاهی یک خر زبان بسته داستانی را رقم می زند که هیچ گاه از یاد نمی رود.
هیچکدام حاضر نبودند کوتاه بیایند و قضیه را فیصله دهند. آقای مدیر گفت: «شما هر دو خانمای محترمی هستین و موضوع هم، موضوع مهمی نیس...
گاهی یک خر زبان بسته داستانی را رقم می زند که هیچ ...