من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند
شانهات را دیر آوردی سرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد
من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند
نیمم آتش سوخت، نیم دیگرم را باد برد
از غزلهایم فقط خاکستری مانده به جا
بیتهای روشن و شعلهورم را باد برد
با همین نیمه، همین معمولی ساده بساز
دیر کردی نیمۀ عاشقترم را باد برد
بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت
وا نشد، بدتر از آن بال و پرم را باد برد
اولین نفر کامنت بزار
عشق قلیانیست با ط...
بغض جانک...
تمشکی سرخ را
شکوه خند...
حالا که آمدی چه قَ...
یاس و مر...
باید ابراز کنم
شوقِ وصال<...
بهشت باغ بزرگیست:...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است