چقدر یک شبه یاقوت سرخ ارزان شد!
درختها همه عریان شدند، آبان شد
و باد آمد و باران گرفت و توفان شد
نیامدی و نچیدی انار سرخی را
که ماند بر سر این شاخه تا زمستان شد
نیامدی و ترک خورد سینۀ من و آه
چقدر یک شبه یاقوت سرخ ارزان شد!
چقدر باغ پر از جعبههای میوه شد و
چقدر جعبۀ پر راهی خیابان شد
چقدر چشم به راهت نشستم و تو چقدر
گذشتن از من و رفتن برایت آسان شد
چطور قصهام آنقدر تلخ پایان یافت؟
چطور آنچه نمیخواستم شود، آن شد؟
انار سرخ سر شاخه خشک شد، افتاد
و گوش باغ پر از خندۀ کلاغان شد
اولین نفر کامنت بزار
یک سیاوش ...
بغض بیف...
تارهای ن...
من
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است