• 4 ماه پیش

  • 8

  • 01:25

شمارۀ 112 - غزلی از پروین اسحاقی

پانصد غزل-بخش پنجم
0
توضیحات

یک سیاوش در شبستان دلم در آتش است


دیدی آخر بر ملا شد آنچه در سر داشتم

نقش روی آب شد عشقی که باور داشتم

آسمان در تنگنای این قفس رؤیایی است

بودنِ در این قفس را با تو خوشتر داشتم

شهرزادِ در هزار و یک شبِ افسانه ام

در هوای قصه هایت دیدۀ تر داشتم

نوشدارویی برای درد من پیدا نشد

سال‌ها بر پهلوی خود زخم خنجر داشتم

یک سیاوش در شبستان دلم در آتش است

من کجا مانند تو تاب سمندر داشتم؟

 

 

 

 


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز