• 4 ماه پیش

  • 6

  • 03:18

شمارۀ 103 - غزلی از شهراد میدری

پانصد غزل-بخش پنجم
0
توضیحات

قراری خیس در بارانِ گندمزار بگذاری

چه حالی می‌دهد دستت به دستِ یار بگذاری

قراری خیس در بارانِ گندمزار بگذاری

مرا دعوت کنی تا باغِ عطرآگینِ فیروزه

به برگِ هر درختی شعری از عطار بگذاری

بهشت و شُرشُرِ رود و کباب و آتش و دود و

اجاقی چاق و قلیانِ دوسیبی بار بگذاری

نسیمت تخت و ابرت رخت و مویت لخت و رامت بخت

به پایت رقصِ خلخال و به دستت تار بگذاری

پیانو از نسیم و برگ، سنتور از نمِ باران

همآوا با قناری پنجه بر گیتار بگذاری

خیالش هم قشنگ است این‌همه توصیفِ شیدایی

اگر این گونه با من وعده یِ دیدار بگذاری

شود شرمندۀ زیبایی‌ات استادِ نستعلیق

در آیینه اگر خطی بر آن رخسار بگذاری

تصور کن چه خواهد شد بگویی: "دوستت دارم"

شبی که بر دهانم بوسه با اقرار بگذاری

ستاره در ستاره می‌شمارم عشق در چشمت

در آغوشت مرا تا صبح اگر بیدار بگذاری

شبِ موهایِ خود را پس زدی از چاکِ پیراهن

که منت بر سرِ خورشیدِ کج رفتار بگذاری

گذشت این خواب و من بی تاب و دل بر آب و در اعجاب

که بر رف قاب و شعر ناب و یک خودکار بگذاری

برای این‌که مجنون باز بگردد به این دنیا ...


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز