همچون نسیم می گذرد تا به رفتنش
تا ذره ای ز درد خودم را نشان دهم
بگذار در جدا شدن از یار جان دهم
همچون نسیم می گذرد تا به رفتنش
چون بوته زار دست برایش تکان دهم
دل برده از من آن که ز من دل بریده است
دیگردر این قمار نباید زیان دهم
یعقوب صبر داشت و دوری کشیده بود
چون نیستم صبور چرا امتحان دهم
یوسف فروختن به زر ناب هم خطاست
نفرین اگر تو را به تمام جهان دهم
اولین نفر کامنت بزار
یک سیاوش ...
بغض بیف...
تارهای ن...
من
شب است ب...
اشک میف...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است