• 6 ماه پیش

  • 19

  • 02:27

شمارۀ 148 - غزلی از: محمود شریف‌صادقی-وفا

پانصد غزل - بخش چهارم
0
توضیحات

ز راه مهر، تو ای گل‌بُن امید بیا


به باغ بوی گل و عطر جان وزید بیا

ز خاک، نسترن و لاله بردمید بیا

به بوی روی تو از خاک تیره سر زده‌اند

گل شقایق و نسرین و شنبلید بیا

به پبشباز تو ای ماه! مِهر عالمتاب

به هر کجا گذری خط زر کشید بیا

بیا که با تو بگویم که چشم خون‌پالا

شبی به عمر، ز شوقت نیارمید بیا

شبی به کلبهٔ طوفانی خزان‌زده‌ام

ز راه مهر، تو ای گلبن امید بیا

بیا که دامنم امشب ستاره باران است

سرشک شوق ز مژگان ز بس چکید، بیا

بیا به پرسش احوال من که در همه عمر

مرا به آمدنت داده‌ای نوید بیا

نیامدی که هنوزم به تن توانی بود...

کنون که جان من از غم به لب رسید بیا

بیا که با تو بگوید زبان دردآلود...

حکایت شب غم، در صباح عید بیا

فضای خاطرم از شوق، نورباران کن

که شد دو چشم وفا در رهت سپید بیا

 


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز