در فراق یار گرید!
ناقه گرید بار گرید در فراق یار گريد
دشت گريد خار گريد در فراق یار گريد
رعد غرّد رود پیچد عود سوزد نای نالد
چنگ موید تار گرید در فراق یار گريد
ژاله بر گلبرگ لاله، لاله در خون پیاله
ابر در گلزار گرید در فراق یار گرید
موج در دامان ساحل سرو پادرمانده درگل
بر لب جوبار گرید در فراق یار گرید
گه به داغ و درد یاران گه به یاد سربهداران
دار گرید یار گرید در فراق یار گرید
آشکارا و نهفته یارِ سرِّ یار گفته
بر فراز دار گرید در فراق یار گرید
آه سوزد زار سوزد ناله نالد زار نالد
گریه گرید زار گرید در فراق یار گرید
ماه از دل خون فشانَد مهر بر سر دست کوبد
ثابت و سیّار گرید در فراق یار گرید
ز آتش غم مرد سوزد جان غمپرورد سوزد
ديدۀ خونبار گريد در فراق يار گريد
حسرتم بسیار خیزد سینهام بسیار سوزد
دیدهام بسیار گرید در فراق یار گرید
آسمانه آستانه از بُنِ بنیادِ خانه
تا سرِ دیوار گرید در فراق یار گرید
.......................................
اولین نفر کامنت بزار
اى بهار بیخزان
هنوز آن <...
ثبات عهد مرا دیدی ...
دوباره خیمه،
رسد هنوز به گوش دل...
بی مهر و ...
دلم
شکوه سبز...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است