• 2 ماه پیش

  • 107

  • 04:37
رضا براهنی | پیشم می‌آمد

رضا براهنی | پیشم می‌آمد

رضا براهنی | با صدای خودش
0
توضیحات

▨ نام شعر: گشت و بازگشت (پیشم می‌آمد)

▨ شاعر: رضا براهنی

▨ با صدای: رضا براهنی

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

______

با گله‌ی سپید و سیاه خرگوش‌هایش  پیشم می‌آمد

با بغبغوی کفتَرَکَش در گلوی نرم صبح  صبحدمانش پیشم می‌آمد

اندامش  بیرون کشیده  شمشیری از نیام  پیشم می‌آمد

خوابش می‌آمد  بیدار بود  در هر کجای روی زمین بود  پیشم می‌آمد

فردای ساعت بعدی بود

دیروزهای روز قیامت بود

صدها هزار سال نوری از آینده بود پیشم می‌آمد

چون انعکاس مادگی عالم  در ماهتاب باختران   یا خاوران  پیشم می‌آمد

چون شهرهای حافظه   چون خیوه، بلخ، سمرقند   ری، شوش، پارس، بخارا  پیشم می‌آمد

از گونه‌هایم   چون اشک‌هایم پایین می‌رفت

می‌خفت بر سینه‌ام   وقتی بلند می‌شد و از در می‌رفت  دیگر شبش پیشم می‌آمد

با عطر گرم پهلوهایش  با آن هلال پاشنه‌هایش  و کفه‌های بدر شانه‌هایش  قویِ بلند و داغ گلویش پیشم می‌آمد

در خلوت چهار لبِ مجنون  می‌زیست با من  با چشم‌هایش  می‌مُرد با من  اما پیشم می‌آمد

انگشت‌های او  که قلم‌هایم بودند

وقتی  پیشم می‌آمد  انگشت‌های صاف و بلندش را  در دست‌های ملتهبم می‌گذاشت

می‌گفت: بنویس!  بنویس و باز هم بنویس! از هیمه یا از شعله یا خاکسترم  بنویس!

آنگاه می‌رفت  می‌گشت در فضای مه‌آلود روز و شبِ گستراندن زیبایی

و چشم‌های عالمیان را مبهوت می‌کرد   با چلچراغ‌های آرنج‌هایش، مچ‌هایش وَ گوش‌هایش

و با دهانش  دنیا را  چون بوسه‌ای نثار مسکینان می‌کرد

می‌رفت می‌گشت  می‌گشت و باز پیشم می‌آمد

صدها هزار ساعت مغناطیس  می‌گشت و می‌تپید و خبر می‌داد  از زانوهایش، از راه‌هایش

وقتی که او

پیشم می‌آمد

شانزدهم دی ۱۳۶۹


با صدای
رضا براهنی

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads