• 2 ماه پیش

  • 60

  • 04:47
رضا براهنی | اعتراف

رضا براهنی | اعتراف

رضا براهنی | با صدای خودش
0
توضیحات

▨ نام شعر: اعتراف (از دفتر مصیبتی زیر آفتاب) 

▨ شاعر:رضا براهنی

▨ با صدای: شاعر

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــ

چون شیشه‌ای شکسته

پراکنده

از آسمان ِ آبی سوزنده

بر روی ریگ‌های بیابان‌ها

از من شکسته‌تر کسی آیا

هست؟

وان چشم‌های میخی زیباشان

باور نمی‌کنند مگر،

روزی

من سطح آینه‌ای بودم

که گیسوان لیلی و لیلی‌ها

در جاده‌های رنگی تاریخی

از من بسوی بادیه جاری بود؟

پرویزَنان آبی و ناب ستارگان

باور نمی‌کنند مگر،

روزی،

بر من که سطح آینه‌ای بودم

- چون چشمه‌ای خنک، به زمان صبح -

آن کاروان نافه‌ی آهوها

چون عابدان به سجده می‌افتادند؟

باور نمی‌کنند مگر،

روزی

غضروف پنجه‌های کبوترها

بر من که سطح آینه‌ای بودم

پروانه‌سان به رقص می‌آغازید؟

و جفت

جفت محرم خود را

می‌جست

در من که سطح آینه‌ای بودم؟

بسیار گشنه بودم،

تصویرهایی از همه‌جا در خود

انبار کرده بودم،

و مثل ماده آهوی آبستن

که فکر بچه آهوی خود باشد

سنگین‌تر از همیشه براهم رفتم

آیا

پرویزَنان آبی و ناب ستارگان

دیگر مرا به یاد نمی‌آرند؟

قرنی؟

نه!

قرن‌هایی

بر من گذشته است

پوسیدگی

- باد پلید و سرخ، وزیده‌ست -

وین جنگل نگار نشینان را

با یک نفس ک


با صدای
رضا براهنی

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads