همراهشو
بنیوش
بنوش
بنوشان
شب هفتصد و بیست و چهارم ۷۲۴
حکایت اردشیر و حیاتالنفوس
پرندهای نرینه در دام افتاد و مادینه در خلاصی نرینه خود همیکوشید.
ناگاه پرنده مادینه در دام افتاد. پرندگان برمیدند و نرینه او نیز برفت. صیاد او را گرفته ذبح کرد.
دختر ملک از خواب بیدار گشت و گفت: زن از بهر مرد از جان همیگذرد ولی اگر زن به مشقتی افتد، مرد او را یاری نکند و شرط وفا به جا نیاورد.
و بدین سبب دختر ملک مردان را ناخوش میدارد.
تصویر را تصور کن!
بینخطهای هر خبر و هر داستان را ببین و تصور کن و بشنو!
به روالهای ناروایی که هنوز از پسِ قرنها برقرار مانده بیندیش!
هزار و یک شب
ترجمهی عبداللطیف تسوجی تبریزی
قصّهگو #شهرزادفتوحی
تنظیم #مجتبی_میرسمیعی
باشد که قصّه، چترِ باران غصّهها شود
باشد که قصّه، صدفِ آرامشی باشد
در دریاهای توفانی این جهان
هنر و زندگی شهرزاد
بشنوید
🌀
https://www.youtube.com/playlist?list=PLPpgSsdZeHm0DKO5jWxbXXmC-FelHleB0
#هزارویکشب #هزار_و_یک_شب
Shahrzad Art&Life
مشتاق پیشنهاد و نقد و نظر شما هستم:
🕯️
اولین نفر کامنت بزار
همراهشو
بنیوش
همراهشو
بنیوش
همراهشو
بنیوش
همراهشو
بنیوش
همراهشو
بنیوش
بنوش
بنوشان
همراهشو
همراهشو
بنیوش
بنوش
بنوشان
داستان کوتاه
«قفسهٔ بایگانی»
...
سفرنامهی حاجیمهندس
(سفرنامهی فرش) ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است