مرغ دل غمدیده اگر بال و پری داشت
میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت
میخواری و مستی ره و رسم دگری داشت
پیمانه نمی داد به پیمانشکنان باز
ساقی اگر از حالت مجلس خبری داشت
بیدادگری شیوۀ مرضیه نمیشد
این شهر اگر دادرس دادگری داشت
یک لحظه بر این بام بلاخیز نمیماند
مرغ دل غمدیده اگر بال وپری داشت
افسوس که دست ستم از ریشه بر آورد
هر شاخ برومند که امّید بری داشت
بر خیر جماعت چه سخن ها که نگفتیم
ای کاش یکی زین همه گفتن اثری داشت
ز آه دل مظلوم، اگر رسم ستم سوخت
زآن بود که هر شعلۀ آهی شرری داشت
در معرکۀ عشق که پیکار حیات است
مغلوب، حریفی که بجز سر، سپری داشت
سرمد! سر پیمانه نبود این همه غوغا
میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت
اولین نفر کامنت بزار
شعلۀ آهی &nbs...
تو بال و پرم بودی!...
بی روی دوست، دوش شب ...
گرانی می کند بر پای ...
ای که از کلک هنر نقش...
از زندگانیام گله دا...
امشب ای ماه به درد د...
نالد به حال زار من ا...
باز کن نغمۀ جانسوزی...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است