هوا داشت خراب مي شد. باراني رو پوشيدم و به راهم ادامه دادم. تشنهام كه شد كمي برف گذاشتم دهنم. بعد از يكساعت به قله رسيدم. تمام. رسيدم! منظره اي بي نهايت شگفت آور در مقابل چشمانم ظاهر شد. چنين منظرهاي رو فقط توي عكسها ديده بودم. جايي كه به هيج جا وصل نبود، انتهايي نداشت و تا چشم كار مي كرد به بينهايت كشيده شده بود!
نویسنده: فرنگیس آریان پور
اولین نفر کامنت بزار
نارا البته دلش نمی خواست به حریم خصوصی عکسی او ...
نارا دو...
چند ه...
کارال بعد از چند لحظه گشت و گذار توجه خودش را م...
امواج آب مرا کم کم آرام کردند. آفتاب به خانه خو...
چند روز بعد راهی تعطیلات شدم. نیاز به فرصتی برا...
چند شب بعد، هيچ اتفاقي نيفتاد كه خوب معلوم بود ...
نميدانم، چه اتفاقي افتاد، ولي در يك آن صحنه زي...
راه برگشتن به هتل را تقريباً دويدم. دلم مي خواس...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است