1. گرت روزی به کام خویشتن بینم، چه خواهدشد؟
وگر از گلشن وصلت گلی چینم، چه خواهدشد؟
2. سرم بالین بیماری گرفت آخر ز غمخواری
اگر یک شب گذاری سر به بالینم، چه خواهدشد؟
3. ز پشت پایت ار چون گرد برخیزم، چه پیش آید
به پای سروت ار چون سایه بنشینم، چه خواهدشد؟
4. گلی از گلشن وصل تو ای گلزار زیبائی
اگر بویم چه خواهد رفت، اگرچینم چه خواهدشد؟
5. چو دل بردی و دین بردی ز دلداران و دینداران
حسابت با من بیدل که بیدینم، چه خواهدشد؟
6. جهانی شادمان شد از تو ای سرمایۀ شادی
اگر شادی دهی بر من که غمگینم، چه خواهدشد؟
7. تو صاحبدولتی من بینوا، لیک از ره رحمت
اگر لطفی کنی بر من که مسکینم، چه خواهدشد؟
8. مرا رخساره از پیری پر از چین است، لیک ای مَه
اگر دستی کشی بر روی پُرچینم، چه خواهدشد؟
اولین نفر کامنت بزار
گذشت آنکه دلم ...
شادی ندارد آنکه ندار...
فدای مهر و وفایت ک...
هرچه خواهی آرزو کن...
عاقبت بینایی
زمزمۀ صبحگاه
آن غنچه که نشکفت ز...
فقط جانانه میداند...
رنگ گل از یادم رفت...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است