• 7 ماه پیش

  • 43

  • 02:15

غزل نود و هشتم - باده‌های پنهانی!

پانصد غزل - بخش سوم - صد غزل از دیوان غزلیات شمس
0
توضیحات

 باده‌های پنهانی!


غزل شمارهٔ ۳۱۴۹


مستم از باده‌های پنهانی

وز دف و چنگ و نای پنهانی


مر چنین دل‌ربای پنهان را

واجب آمد وفای پنهانی


می‌زند سال‌ها در این مستی

روح من، ‌های‌های پنهانی


گفتم ای دل کجایی آخِر تو

گفت در برج‌های پنهانی


بر چپم آفتاب و مَه بر راست

آن مَه خوش لقای پنهانی


مشتری درفروخت آن مَه را

دادمش من بهای پنهانی


ظلمتم کِی بقا کند که بر او

تابد از کبریای پنهانی


آتشم چون بمُرد دودم چیست؟

آیتی از بلای پنهانی


ز آن بلا جان‌های ما مَرَهاد

تا بَرَد تحفه‌های پنهانی


شمس تبریز شوربای بپخت

صوفیان الصّلای پنهانی


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads