با H و چند نفر از رفقا برای شما بیرون آمده ایم؛ یک پیتزافروشی با نمای بیرونی آجری، غرق در نور نئون، منوهایی داخل تخته شاسی، سیستم سفارشی با پیچیدگیهای بیهوده و بدون حضور تقریباً هیچ گارسونی. وقتی غذایتان را سفارش میدهید، یک ماسماسک که هنگام آماده شدن غذا، هم زنگ میزند و هم ویبره تحویلتان میدهند، تا خودتان برخیزید و بر سرامیکهایی که به شکلی هنرمندانه چپ و چوله بر زمین نصب شدهاند قدم رنجه کرده و پیتزایتان را از مسئول بی حوصلۀ مربوطه تحویل بگیرید؛ همان کسی که آن پشت جا خوش کرده و به یقین رسیده که هیچکس از او نمیخواهد آن دوازده و نیم درصد هزینۀ سرویس دهی را وقتی واقعاً هییییچ سرویسی نمیدهند از صورتحساب کسر کنند.
اولین نفر کامنت بزار
جایزۀ پایان دورۀ 6 ما...
امشب جان یک نفر را نجا...
موادفروش حرامزادۀ عزی...
از تمام پزشکهای «طرح...
جواب آزمایش یکی از بیم...
هنوز از اولین چرتم بعد از سه شیفت کار، نیم ساعت...
باید از خودم تعریف کنم...
هرچه که از نظر اوقات ف...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است