هرچه که از نظر اوقات فراغت دچار کمبود هستیم، اما داستانهایی که در مورد بیماران داریم آن را جبران میکند. امروز در «مستراح پزشکان»[1] در خلال صرف نهار در حال تبادل داستانهایی از علائم نامعقول بیماری که افراد با آنها پذیرش میشوند هستیم. بین مراجعینمان در چند هفتۀ اخیر، بیمارانی با شکایت از خارش دندان، بهبود ناگهانی شنوایی و درد بازو در حین دفع ادرار دیدهایم که هرکدام موجی از خندۀ مؤدبانه ایجاد میکنند، مثل همان خنده هایی که حین سخنرانی یک مقام عالیرتبۀ محلی در مراسم فارغالتحصیلی به حاضرین مستولی میشود. دور میز نشسته ایم و از داستانهایمان با بیماران که بعضاً از فرط عجیب و غریب بودن کم از حکایتهای اشباح اساطیری ندارند، برای هم تعریف میکنیم. تا اینکه نوبت به «سیموس» میرسد. تعریف میکند که امروز صبح مراجعی را در اتاق اورژانس دیده که فکر میکرده فقط نیمی از صورتش عرق میکند.
[1] «مستراح پزشکان»، عبارت طعنه آمیزی است که هم اشاره به محدودۀ مشترک ما دارد که مجهز به چند کاناپه و یک میز بیلیارد خراب که محل استراحت ماست، و هم در انگلستان به وضعیتی که در آن سوءمدیریت دو یا چند پزشک سبب خراب شدن حال بیمار میگردد و درواقع محل گندکاری ماست، اطلاق میشود. اکثر بیماران من در این چند ماه نیز دچار همین وضعیت شده اند.
اولین نفر کامنت بزار
دوشنبه، 30 آگوست 2004
هرچه که از نظر اوقا...
چهارشنبه، 18 آگوست، 20...
سهشنبه، سوم آگوست 200...
اصولاً تصمیم به اشتغال...
همین ابتدا باید راهنما...
من سحر حمیدی هستم. دکتر سحر حمیدی فراهانی
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است