| مادرم میگه که من موهبتی از طرف خدام / پدرم میگه باید زنده زنده بندازنم تو آتیش / مادرم میگه من یه فرشتهام / پدرم میگه راه و روش زندگیت غلطه. باید تغییر جهت بدی / اوکی منم حرفاش رو باور کردم و به سمت خودم برگشتم / شاید حق با پدرم باشه / شاید من تنها یه موجود بیارزشم / شایدم مادرم درست میگه . . . |
| داستان این قسمت راجع به تنفر و خشمه. جون تا دسامبر 1988|
| کاری از امین علیزاده |
| با همراهی امیر علیزاده |
| با هدفون گوش کنید |
| شبکههای اجتماعی ما: |
| Telegram: t.me/ravanipod |
| Instagram: instagram.com/ravanipod |
| Castbox: b2n.ir/ravanipod.castbox |
| Apple podcasts: b2n.ir/ravanipod.itunes |
| Google podcasts: b2n.ir/ravanipod.googlepod|
|مطالب تکمیلی: instagram.com/ravanipod |
| حمایت مستقیم مالی از ما: hamibash.com/ravanipod |
اولین نفر کامنت بزار
| خداوندا به سخنانم گوش ده و در تفکر من تامل فر...
| به آرومی قدم به قلبم گذاشتی / بدون هیچ هیاهوی...
| یه وقتایی فکر میکنم که انگار بقیه نابینان / چ...
| من و لوری نشسته بودیم و صحبت میکردیم که...
| یه بار با مادرم رفته بودیم خرید تو یه مرکز تج...
| همه چیز از نظر ما روبراه میومد. وقت شام مشتاق...
| اگرچه آدام دوست من بود/ولی من او را خوب نمیش...
📝 دوباره اونجا بودیم. راس ساعت شیش و نیم عصر، ...
📝 وقتی به من نگاه میکرد، همیشه رازی در چشماش ب...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است