• 7 سال پیش

  • 2.1K

  • 13:01

دلم سنگین، زبانم تلخ

داستان شب
3
توضیحات
مکالمه تلفنی پدری که فردای صبح عروسی دخترش با خانه آن ها تماس می گیرد و دامادش را متهم می کند که باعث آزار دخترش شده و او الان برگشته خانه پدری . در حالی که داماد ادعا می کند که او الان روی تختش خوابیده است! ادامه مکالمه را در داستان بشنوید... داستان "دلم سنگین زبانم تلخ" از مجموعه داستان "سمت تاریک کلمات" نویسنده : حسین سناپور خوانش : سعید کمیجانی

shenoto-ads
shenoto-ads