شبی در یک جشن عروسی همه مشغول رقص و پایکوبی هستند بی خبر از آنکه چندین متر آنطرف تر حادثه ای هولناک در حال رخ دادن است..
اولین نفر کامنت بزار
خلاصه داستان: جبهه جنگ ایران و عراق ، یک سرباز ...
شب از سایه ها کام میگر...
خلاصه داستان: در پی سرقت از یک جواهر فروشی و تع...
داستان راجب آهنگسازیست که در یک شهر مرزی تنها ز...
صبح با پنجه های خورشید از پیکر کوه سرخ بالا رف...
خلاصه داستان: چندین سال از ماجرای قسمت قبلی گذش...
همه چیز از یک کتاب طلسم شده شروع شد ، کتابی که ...
خلاصه داستان: در روستایی دور آدمخواری توسط اهال...
داستان در زمستان 74 رخ میدهد ، جایی که اهالی یک...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است