خلاصه داستان: جبهه جنگ ایران و عراق ، یک سرباز طی عملیاتی سعی به نجات همرزم مجروحش دارد بی آنکه بداند او همسر کنونی معشوقه سالهای دور خودش است...
امیر قزلوند
خسته نباشید عالی بود
کاربر شنوتو
و منی ک شبا بدون داستانای شما خوابم نمیبره:) !
شب از سایه ها کام میگر...
خلاصه داستان: در پی سرقت از یک جواهر فروشی و تع...
داستان راجب آهنگسازیست که در یک شهر مرزی تنها ز...
صبح با پنجه های خورشید از پیکر کوه سرخ بالا رف...
خلاصه داستان: چندین سال از ماجرای قسمت قبلی گذش...
همه چیز از یک کتاب طلسم شده شروع شد ، کتابی که ...
خلاصه داستان: در روستایی دور آدمخواری توسط اهال...
داستان در زمستان 74 رخ میدهد ، جایی که اهالی یک...
بیداری مانند سیگاری نم کشیده شعله ور نمیشد و کا...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است