خلاصه داستان: در پی سرقت از یک جواهر فروشی و تعقیب و گریز پلیس مرد سارق به یک تاناکورا که فروشنده آن بازیگر تئاتر است پناه میبرد و شب عجیبی را پشت سر میگذارد..
BRAND_USER
2 سال پیشعالیی
امیر قزلوند
2 سال پیشفوقالعاده بود
داستان راجب آهنگسازیست که در یک شهر مرزی تنها ز...
صبح با پنجه های خورشید از پیکر کوه سرخ بالا رف...
خلاصه داستان: چندین سال از ماجرای قسمت قبلی گذش...
همه چیز از یک کتاب طلسم شده شروع شد ، کتابی که ...
خلاصه داستان: در روستایی دور آدمخواری توسط اهال...
داستان در زمستان 74 رخ میدهد ، جایی که اهالی یک...
بیداری مانند سیگاری نم کشیده شعله ور نمیشد و کا...
قاتل سریالی که بعنوان دکتر روانکاو میان مریض ها...
خلاصه داستان: مرد جوانی به سراغ دوست قدیمی خود ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است