خلاصه داستان: مرد جوانی به سراغ دوست قدیمی خود در شهری دیگر رفته و سعی دارد او را که در دام اعتیاد گرفتار شده ترک دهد اما در ادامه اوضاع برایش پیچیده میشود..
اولین نفر کامنت بزار
خلاصه داستان: چوپان هر روز گله را برای چرا به د...
در ادامه داستان قبلی موجود عجیب الخلقه بعد از ح...
خلاصه داستان: مرد جوانی بعد از مدتی عاشقانه سپر...
خلاصه داستان: هیچ چیز آنطور که بنظرمیرسد نیست ،...
مرگ تنها با یک جسد معنی نمی شود گاهی با پلکهایی...
داستان راجب شب کابوس وار پدریست که شب تولد پسرش...
این داستان در محدوده زمانی قیام میرزا کوچک خان ...
خلاصه داستان: بعد از ظهر روزی که خورشید برای هم...
داستان در فضایی خاطره انگیز در دهه هفتاد میگذرد...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است