بیداری مانند سیگاری نم کشیده شعله ور نمیشد و کابوسی طولانی جریان داشت ، ناگهان دستی سیلی زد و خوابش را پراند اما وقتی به خود آمد که دیگر ناجی از اتاق رفته بود..
اولین نفر کامنت بزار
قاتل سریالی که بعنوان دکتر روانکاو میان مریض ها...
خلاصه داستان: مرد جوانی به سراغ دوست قدیمی خود ...
خلاصه داستان: چوپان هر روز گله را برای چرا به د...
در ادامه داستان قبلی موجود عجیب الخلقه بعد از ح...
خلاصه داستان: مرد جوانی بعد از مدتی عاشقانه سپر...
خلاصه داستان: هیچ چیز آنطور که بنظرمیرسد نیست ،...
مرگ تنها با یک جسد معنی نمی شود گاهی با پلکهایی...
داستان راجب شب کابوس وار پدریست که شب تولد پسرش...
این داستان در محدوده زمانی قیام میرزا کوچک خان ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است