• 10 سال پیش

  • 103

  • 02:58

قصیده‌ی کبوتران تاریک

ahmad shamloo
28
توضیحات
قصیده‌ی کبوتران تاریک بر شاخه‌های درخت غار دو کبوتر ِ تاریک دیدم،یکی خورشید بود و آن دیگری، ماه.« ـ همسایه‌های کوچک! (با آنان چنین گفتم.)، گور من کجا خواهد بود؟» ـ "در دنباله‌ی دامن ِ من" چنین گفت خورشید. ـ "در گلوگاه من" چنین گفت ماه.و من که زمین را بر گُرده‌ی خویش داشتم و پیش می‌رفتم دو عقاب دیدم همه از برف و دختری سراپا عریان که یکی دیگری بود و دختر هیچ کس نبود.« ـ عقابان کوچک! (بدانان چنین گفتم) گور من کجا خواهد بود؟»ـ "در دنباله‌ی دامن ِ من" چنین گفت خورشید.ـ "در گلوگاه من" چنین گفت ماه.بر شاخساران درخت غار دو کبوتر عریان دیدم.یکی دیگری بود و هر دو هیچ نبودند

shenoto-ads
shenoto-ads