• 7 سال پیش

  • 4.0K

  • 05:24

پیک آخر

داستان شب
7
توضیحات
پیک آخر نویسنده و خوانش : قاسم کشکولی موسیقی و تنظیم : مرتضی محقق همین دیروز. توی میخانه ای که نداریم، با دوستان قدیمی ای که نبودند، پشت دود غلیظ دلتنگی نشسته بودم. پیک دوم و سوم و... سرم که گرم شد، دستی روی شانه ام نشست. برگشتم ببینم صاحب دست... گفت اجازه هست؟ گفتم تنها نیستم! میبینی که! و به دوستان قدیمی ام اشاره کردم. گفتم باید از آنها هم اجازه بگیری! گفت نگران آنها نباش، مرا نمی بینند. و نشست

shenoto-ads
shenoto-ads