غزلیات حافظ - غزل 21
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین، کز تو سلامت برخاست
که شنیدی که در این بزم، دمی خوش بنشست؟
که نه در آخرِ صحبت به ندامت برخاست
شمع اگر زان لبِ خندان به زبان، لافی زد
پیشِ عشاقِ تو شبها به غَرامت برخاست
در چمن، بادِ بهاری ز کنار گل و سرو
به هواداریِ آن عارض و قامت برخاست
مست بگذشتی و از خلوتیانِ ملکوت
به تماشایِ تو آشوبِ قیامت برخاست
پیشِ رفتار تو پا برنگرفت از خِجلت
سروِ سرکش که به ناز قد و قامت برخاست
حافظ این خرقه بینداز مگر جان ببری
کآتش از خرمن سالوس و کرامت برخاست
با صدای : صفیه اصلانی (صفا)
https://instagram.com/safa_aslani
انتشار:
اولین نفر کامنت بزار
غزلیات حافظ - غزل 20
ای نسیمِ...
غزلیات حافظ - غزل 19
چو بشنوی...
غزلیات حافظ - غزل 18 - ساقیا آمدنِ عید، مبارک ب...
غزلیات حافظ - غزل 17
سینه از ...
غزلیات حافظ - غزل 16
خَمی که ...
غزلیات حافظ - غزل 15
ای شاهد ...
غزلیات حافظ - غزل 14
گفتم ای ...
غزلیات حافظ - غزل 13
میدمد صب...
غزلیات حافظ - غزل 12
ساقی به ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است