اولین نفر کامنت بزار
همه چیز با یک صبح معمولی شروع شد. بوی نون تازه،...
در همه تاریخ آدمهایی میآیند و میروند تکرار ن...
تلویزیون روشن بود، اما انگار چیزی نمیدیدم. فقط...
در سکوت سنگین سالن سازمان ملل، صدایی برخاست که ...
خرمشهر آزاد شد، اما در میان شادیها، دلی که عزی...
در دل خاکریزها و زیر باران گلولهها، دوستی، ایم...
گاهی دل کندن از عزیزترینها سختترین امتحان دنی...
عادی ترین حالتها، روتین ترین کارها، معمولترین...
ما بچههای مادری هستیم که میراثش ریشه کرده در ب...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است