توضیحات
حضور تو غسالخونه واجب کفایی بود و من باید میرفتم.
وقتی که فهمیدم دیگه نیازی نیست، رفتم بیمارستان.
دست جنازه، به طرفم پرت شد و من حس کردم نیاز به کمک داره.
توی بیمارستان بعد از اینکه 1 ساعت دستم رو گرفته بود و پاهام
داشت از کار میوفتاد، بهش گفتم بزار برم یه چرخی بزنم و بیام ولی
دستمو ول نکرد.
دستمو آروم کشیدم و رفتم یه دوری زدم و برگشتم، ولی دیدم که
فوت کرده، و به خاطر این کار هیچ وقت خودم رو نمیبخشم.
توی این قسمت خاطرات سرکار خانم فاطمه سادات گلپایگانی رو میشنویم.
ایشون مشاور حقوقی هستند و در ایام کرونا تو بیمارستان های کرونایی
و همچنین غسالخونه ی بهشت معصومه ی قم، خدمت میکردند.
با صدای
فاطمه سادات گلپایگانی
سید محمد جعفر گلپایگانی