• 4 ماه پیش

  • 5

  • 02:09

شمارۀ 61 - غزلی از محمد ریحانی-م. فرهنگ

پانصد غزل-بخش پنجم
0
توضیحات

چشمان تو سورۀ تماشاست

 

چشمان تو از تبار دریاست

آیینۀ مهر و ماه و معناست

بر پردۀ آن، نشسته رازی

این راز، مسمّط معمّاست

در دفتر شعر دیدۀ تو،

رسم‌الخط عاشقان شیداست

می خوانی و خوانمت دمادم

این قصّه، به دیدۀ تو خواناست

انجیل حیات بخشِ چشمت،

يادآور مریم و مسیحاست

در قصر عزیز دیدگانت،

یوسُف، پی دیدن زلیخاست

یک لحظه خراج چشم تُرکت

چین و چِگِل و بلخ و بخاراست

در عالم سِحر، چشم بندی

شیدایی چشم تو فریباست

بر پردۀ آن دویده آهو

کوه و در و دشت و باغ و صحراست

انداخته سایه، مشرق چشم

بر پلک که سبزه اش هویداست

نازم به نگاه و متن چشمی

کآغاز نوشته و الفباست

در سایۀ سبز آن، خطی هست

گویی که گزارش اوستاست

از چشم تو دور، دیدۀ شور!

چشمان تو سورۀ تماشاست 


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز