• 4 ماه پیش

  • 3

  • 01:39

شمارۀ 32 - غزلی از ناصر فیض

پانصد غزل-بخش پنجم
0
توضیحات

دلم گرفته تر از بغض مهربان شماست


نیامدم که بخواهم کنار من باشی

میان این همه بیگانه یار من باشی

دلم گرفته تر از بغض مهربان شماست

مباد آن که شما غمگسار من باشی

تو ای ستارۀ وحشی که کهکشان‌زادی

مخواه روی زمین بر مدار من باشی

من از اهالی عشقم نه از حوالی جبر

خطاست این که تو در اختیار من باشی

ولی نه! من که در اینجا دچار پاییزم

چگونه از تو نخواهم بهار من باشی؟

تو می‌توانی از آن چشم‌های خورشیدی

دریچه ای به شب سرد و تار من باشی

همیشه کوه بمان تا همیشه نام تو را

صدا کنم که مگر اعتبار من باشی


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز