• 6 ماه پیش

  • 41

  • 01:22

شمارۀ 159 - غزلی از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی

پانصد غزل - بخش چهارم
0
توضیحات


می دانی و می پرسی‌ام ای چشم سخنگوی

 

هر چند امیدی به وصال تو ندارم

یک لحظه رهایی ز خیال تو ندارم

ای چشمۀ روشن منم آن سایه که نقشی

در آینۀ چشم زلال تو ندارم

می دانی و می پرسی‌ام ای چشم سخنگوی

جز عشق جوابی به سؤال تو ندارم

ای قمری هم‌نغمه درین باغ پناهی

جز سایۀ مهر پر و بال تو ندارم

از خویش گریزانم و سوی تو شتابان

با این همه راهی به وصال تو ندارم



با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز