شطرنج از هر نظر که بهش نگاه کنی بازی عجیبیه ، پر از رمز و رازه ، درست مثل زندگی ، میتونی یه روز قهرمان باشی و روزگار رو کیش و مات کنی ، یه روزم درحالی که محکوم به شکستی و به نفس نفس افتادی دنبال رسوندن آخرین مهره سربازت به انتهای صفحه باشی ، اون هم تنها برای کمی بیشتر زنده موندن!
💀
برای دسترسی به اپیزودهای بیشتر ، به کانال یوتیوب سرگیجه مراجعه کنید.
💀
همچنین برای دانلود آهنگهای پادکست به کانال تلگرام مراجعه کنید.
💀
برای حمایت از سرگیجه و ادامه دار شدن این مسیر، لایک و کامنت و در صورتی که لبخند روی لبتون نشست برای دوستاتتون یا توی صفحات مجازی به اشتراک بگذارید❤️
اولین نفر کامنت بزار
داستان در مورد داود مرد جنگیری هست که ب...
داستان در مورد راننده آمبولانسی در شب چهارشنبه ...
در ایستگاه آخر به فصل برملا شدن رازهای ...
داستان ادامه قسمت اول در رابطه با دزدی ...
سه گانه نسیان در مورد تابلوی نقاشی شیطا...
داستان عشقی ممنوع و خاکستر شده در دل شه...
دیدار اتفاقی دو همکلاسی و رفیق قدیمی تو...
داستان در مورد پیرمرد تنهایی در سال هفت...
شب از حادثه کام میگرفت ، باران هم نمک ب...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است