همراهشو
بنیوش
بنوش
بنوشان
شب هفتصد و بیست و یکم ۷۲۱
حکایت اردشیر و حیاتالنفوس
میخواهم که در سوق بزازان دکهای از بهر تو بگشایم که خاص و عام بر آن سوق حاجت دارند. مرا گمان این است که چون در دکه بنشینی و مردم تو را ببینند بر تو مایل شوند و بدین سبب به مقصود راه یابی.
...
دکه بروفتند، فرشهای حریر زرینطراز حاضر آوردند و دو مملوک دیباپوش در پیش او بایستادند.
تصویر را تصور کن!
بینخطهای هر خبر و هر داستان را ببین و تصور کن و بشنو
به روالهای ناروایی که هنوز از پسِ قرنها برقرار مانده بیندیش
هزار و یک شب
ترجمهی عبداللطیف تسوجی تبریزی
قصّهگو #شهرزادفتوحی
تنظیم #مجتبی_میرسمیعی
باشد که قصّه، چترِ باران غصّهها شود
باشد که قصّه، صدفِ آرامشی باشد
در دریاهای توفانی این جهان
هنر و زندگی شهرزاد
بشنوید
🌀
https://www.youtube.com/playlist?list=PLPpgSsdZeHm0DKO5jWxbXXmC-FelHleB0
#هزارویکشب #هزار_و_یک_شب
Shahrzad Art&Life
مشتاق پیشنهاد و نقد و نظر شما هستم:
🕯️
اولین نفر کامنت بزار
همراهشو
بنیوش
همراهشو
بنیوش
همراهشو
بنیوش
همراهشو
بنیوش
همراهشو
بنیوش
بنوش
بنوشان
همراهشو
همراهشو
بنیوش
بنوش
بنوشان
داستان کوتاه
«قفسهٔ بایگانی»
...
سفرنامهی حاجیمهندس
(سفرنامهی فرش) ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است