• 6 ماه پیش

  • 30

  • 47:23

ما را ز خیال تو چه پروای شراب است ۰۲۹

رواق / Ravaq
0
توضیحات

غزل نمره ۰۲۹

مفعول و مفاعیل و مفاعیل و فعولن


ما را ز خيال تو چه پروای شراب است

خم گو سر خود گير که خمخانه خراب است

گر خمر بهشت است بريزيد که بی دوست

هر شربت عذبم که دهی عين عذاب است

افسوس که شد دلبر و در ديده گريان

تحرير خيال خط (رخ) او نقش بر آب است

بيدار شو ای ديده که ايمن نتوان بود (خفت)

زين سيل دمادم که در اين منزل خواب است

معشوق عيان مي گذرد بر تو وليکن

اغيار همی‌بيند از آن بسته نقاب است

گل بر رخ رنگين تو تا لطف عرق ديد

در آتش شوق (رشک) از غم دل غرق گلاب است

سبز است در و دشت بيا تا نگذاريم

دست از سر آبی که جهان جمله سراب است

در کنج دماغم مطلب جای نصيحت

کاين گوشه پر از زمزمه چنگ و رباب است


(در بزم دل از روی تو صد شمع برافروخت

این طرفه که بر روی تو صد گونه حجاب است)


(راه تو چه راهی‌ست که از غایت تعظیم

دریای محیط فلکش عین سراب است)

حافظ چه شد ار عاشق و رند است و نظرباز

بس طور عجب لازم ايام شباب است



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads