• 6 ماه پیش

  • 17

  • 55:27

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست ۰۲۲

رواق / Ravaq
0
توضیحات

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست

سخن‌شناس نه‌ای جان من خطا اين جاست


سرم به دنيی و عقبی فرو نمی‌آيد

تبارک الله از اين فتنه‌ها که در سر ماست


در اندرون من خسته‌دل ندانم کيست

که من خموشم و او در فغان و در غوغاست


دلم ز پرده برون شد کجايی ای مطرب

بنال هان که از اين پرده کار ما به نواست


مرا به کار جهان هرگز التفات نبود

رخ تو در نظر من چنين خوشش آراست


نخفته‌ام ز خيالی که می‌پزد دل من

خمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست


چنين که صومعه آلوده شد ز خون دلم

گرم به باده بشوييد حق به دست شماست


از آن به دير مغانم عزيز می‌دارند

که آتشی که نميرد، هميشه در دل ماست


چه ساز بود که در پرده می‌زد آن مطرب

که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست


ندای عشق تو دوشم در اندرون دادند

فضای سينه حافظ هنوز پر ز صداست



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads