ای بهار سبز و تر، شاد آمدی!
غزل شمارهٔ ۲۹۲۰
ای بهار سبز و تر شاد آمدی
وی نگار سیمبر شاد آمدی
درفکندی در سر و جان فتنهای
ای حیاتِ جان و سر، شاد آمدی
درفِکن اندر دِماغ مرد و زن
صد هزاران شور و شر شاد آمدی
از برِ سیمین تو کارم زر است
ای بلای سیم و زر شاد آمدی
پای خود بر تارک خورشید نه
ای تو خورشید و قمر شاد آمدی
لعل گوید از میان کان تو را
سوی آن کوه و کمر شاد آمدی
شمس تبریزی که عالَم از رُخت
هست مست و بیخبر، شاد آمدی!
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است